جایگاه کرامت انسان در استنباط احکام فقهی
1 بازدید
مقطع: دکترا
نقش: نویسنده
دانشگاه: دانشگاه مفید قم
تاریخ دفاع: 1404
نام استاد/نام دانشجو : دکتر علی کریمی
«کرامت انسان» در سده اخیر فراوان به کار می رود و مبنای حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه و جزء حقوق بنیادین بشری شمرده می شود، اما هنوز در مباحث فقهی و اصول فقهی، مفهوم دقیق، کارکرد و جایگاه «کرامت انسان در استنباط احکام فقهی» شناخته نشده است، در حالی که تراث غنیِ قرآنی، روایی و عقلایی در بردارنده محتوایی گویا در خصوص «کرامت انسان» است. شناخت و تبیین جایگاه و کارکرد «کرامت انسان» در فقه و استنباط های فقهی در عرصه ابواب مختلف شریعت، نقش بسزایی در پژوهش و استنباط احکام فقهی ایفا می نماید. از این رو، پژوهش توصیفی و تحلیلیِ حاضر در پیِ تحلیل و بررسی «نقش و جایگاه کرامت انسان در فرایند استنباط احکام فقهی» است. این پژوهش، در دو بخش ترتیب یافته است؛ بخش اول، به تبیین مفهوم «کرامت» و مفاهیم بنیادینِ مرتبط با این پژوهش مبادرت ‌ورزیده. سپس، به مطالعه و بررسی «کرامت انسان»، در شریعت یهود، مسیح و زرتشت، و نیز در حوزه‌های فقه، عرفان و فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه شرق، پرداخته، و ادله و مبانیِ دینی و حقوقیِ کرامت ذاتیِ انسان را مورد بحث و بررسی قرار داده است. در بخش دوم، به تبیین جایگاه «کرامت انسان» در فرآیند استنباط احکام فقهی و تحلیل قاعده‌محورِ آن در فقهِ ناظر بر حقوقِ بشر پرداخته است. پس از طرح فرضیات گوناگون پیرامونِ نقشِ «کرامت انسان» در استنباط احکام فقهی، احتمالات بررسی شده و قاعده کرامت، به مثابه‌ «قاعده‌القواعد» و «اصل حاکم بر منظومه‌یِ فقه و استنباط‌های فقهی» اثبات ‌گردیده. سپس، قواعدِ فقهی‌ای که به نحوی قابل ارجاع به «قاعده‌ کرامت انسان» است، بررسی شده و به نمونه‌ها و مصادیقِ «کرامت انسان» در فقه و آثار و پیامد‌هایِ فقهی، اصولی و اجتماعیِ آن پرداخته شده. و پاره‌ای از احکام فقهیِ به ظاهر معارض با «کرامت انسان» و همچنین، برخی از شبهات پیرامونِ اصلِ کرامت ذاتیِ انسان مورد نقد قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است که با توجه به «ذاتی» و «عقلانی بودن» کرامت انسان و دیگر مستندات پذیرفته فقهی، «کرامت انسان»، اصلی فرافقهی و قاعده ای حاکم بر منظومه فقه و استنباطات شرعی و تخطّی ناپذیر است. این اصلِ بنیادین، پیشافقهی و غیرقابل سلب، بر اصول و قواعد درون‌فقهی تقدم داشته و در تمامی عرصه‌های فقهی و اصولی جریان دارد و فقیه برای نیل به استنباط صحیح و همگام با تحولات انسانی، ناگزیر از شناسایی، تعریف و تمسک به این اصل و تبیین حدود تأثیر آن است.